محمدمهدی مهدوی [1]
چکیده
مودودی (1903 - 1979م) اندیشمند، سیاستمدار و مصلح هندی پاکستانی، نظام سیاسی اسلامیرا جمهوری اسلامیمیداند که بر دو مبنای اطاعت خدا و رضایت مردم استوار است و هدف آن برپایی جامعه توحیدی، برپایی عدالت اجتماعی، اجرای احکام الهی و رشد و تعالی معنوی جامعه است. اصول و بنیانهای دولت اسلامیعبارتند از: توحید، عدالت، اجرای احکام، رشد و تعالی معنوی جامعه و مشورت و شورا. تفکیک قوا در دولت اسلامیپذیرفته شده و نظام اسلامیدارای سه نهاد: مجریه، مقننه و قضائیه است که در رأس آن رهبر قراردارد. وی مسئول اصلی در حکومت اسلامیاست و ریاست قوای سه گانه را برعهده دارد و در برابر خدا و مردم پاسخگو میباشد. وظیفه اصلی دولت اسلامی، اجرای احکام الهی و نشر و گسترش اسلام است و تا زمانی مشروعیت دارد که اجرای احکام و رضایت مردم را به همراه داشته باشد. رهبر و مقامات ارشد دولت اسلامیکه با رأی مردم برگزیده میشوند، علاوه بر داشتن شرایط عمومی، از شایستگی، تقوا، سلامت جسمیو روحی، خبرویت و عدم دلبستگی به دنیا باید برخوردار باشند. مردم همانگونه که آنان را بر سر قدرت میآورند، اگر شرایط رهبری و مسئولیت را از دست دادند، میتوانند برکنار نمایند. زنان نمیتواند مقامهای عالی دولت اسلامیرا در اختیار بگیرند؛ چنانکه اقلیتهای غیر مسلمان نیز حق ورود به عرصه سیاسی را ندارند ولی در دیگر امور، مانند شهروند مسلمان از حقوق و امتیازات برابر برخوردارند مشروط برآنکه قوانین دولت اسلامیرا رعایت کنند.
کلیدواژگان: مودودی، حکومت، جمهوری اسلامی، خدا، مردم، قوه مجریه، هند
مقدمه
نوع نظام سیاسی در اسلام از پردامنهترین بحثهای اجتماعی است که از یک سوی با چارچوبهای برساخته از دین رو به رو است که نوع و ساختار تقریباً ثابتی را برای آن ارایه میشود. از سوی دیگر نیازها، ضرورتها، خواستها و گرایش ملتها و جوامع به نوسازی، ضرورت دگرگونی ساختار و نوع نظام سیاسی در اسلام را میطلبد؛ به ویژه پس از تحولات سریع نظامهای سیاسی در جهان و آثار مثبت و مقبولیت نسبی آن در زندگی اجتماعی انسانها.
اندیشمندان و متفکران بسیاری در این حوزه واردشده و با استفاده از منابع دینی به تبیین و تفسیر نظام سیاسی اسلامیپرداختهاند که امام ابوالاعلی مودودی(1979-1903م) یکی از آنان است. دیدگاه مودودی در این باره از آن جهت اهمیت مییابد که وی با برخورداری از جایگاه اندیشمند اصولگرا در میان اهلسنت و با استفاده از منابع دینی، تفسیر تازه از نظام اسلامیارایه میدهد که با تفسیر مشهور و غالب در این باب متفاوت است و از مقبولیت و پذیرش بیشتر در میان نسل جدید برخوردار میباشد؛ ضمن آنکه در شرایط کنونی از کارآیی و قدرت سازندگی بیشتری میتواند برخوردار باشد.
با آنکه در باره اندیشههای مودودی، به ویژه نظرات سیاسی وی، کتب و مقالات متعدد و بسیار نگارش یافته که در کتابخانهها، مراکز آموزشی و تحقیقاتی و نیز سایتهای انترنتی در دسترس میباشد، اما نویسنده تاکنون به تصویر جامع از نظام سیاسی اسلامیمطابق دیدگاه مودودی دست نیافته است؛ از این رو، لازم دید تحقیق جامع در باره سیمای حکومت اسلامیاز منظر مودودی انجام دهد.
از باب نمونه، برخی از کتب و مقالاتی که در باره مودودی و اندیشههای وی تاکنون به نگارش درآمده، معرفی میگردد. در بخش کتاب، از آثار زیر میتوان نام برد: نگرشهایی در اندیشه امام مودودی، اثر یوسف قرضاوی؛ اندیشههای اسلامیدر سخنان امام ابوالاعلی مودودی، اثر نذیراحمد سلامی؛ نقد و بررسی اندیشههای سید ابوالاعلی مودودی، اثر تیموری بازکری؛ نقدی بر اندیشه دینی سید ابوالاعلی مودودی، اثر عبدالعزیز نعمانی؛ حکومت دینی در اندیشه امام خمینی و ابوالاعلی مودودی، اثر ضامنعلی حبیبی و نظام سیاسی در اندیشه سید ابوالاعلی مودودی، اثر سید مهدی علیزاده موسوی. در بخش مقالات بخشی از تحقیقات علمیدر این باب عبارتند از: اندیشههای سیاسی ابوالاعلی مودودی و جنبش احیاطلبی اسلامی، اثر سید عباس عراقچی؛ گسست و پیوست امت اسلامیدر اندیشه سیاسی مودودی، اثر محمدعلی میرعلی؛ تحلیل مردم سالاری دینی در اندیشه ابوالاعلی مودودی، اثر مهدی خزاعی گسک و اندیشههای سید ابوالاعلی مودودی، اثر علی گلشنی. در بخش پایاننامه، که اغلب پایاننامههای به سامان رسیده در ایران به صورت مقایسهی میان اندیشههای مودودی و یک شخصیت علمی، سیاسی و دینی مسلمان معاصر انجام گرفته، از آثار زیر میتوان نام برد: احیاگرایی اسلام از نظرگاه امام خمینی(ره) و ابوالاعلی مودودی، اثر علی امیرخانی؛ جمهوریت در حکومت اسلامیاز نگاه امام خمینی(ره) و ابوالاعلی مودودی، اثر شبیر احمد سعیدی؛ مقایسه حکومت اسلامیاز دیدگاه امام خمینی و مودودی، اثر ابوالقاسم پرهیزکار و اسلام و مقتضیات زمان از نظر شهید مطهری و ابوالاعلی مودودی، اثر محمد اشرف متو.
مودودی
مولانا سید ابوالاعلی مودودی (1903-1979م)، فرزند سید احمد حسن، اندیشمند، نویسنده، صاحب نظر در مسایل اسلامی، مبارز، انقلابی و سیاستمدار هندی - پاکستانی است که سلسله نسب از طریق امامهادی(ع) به امام حسین(ع) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) میرساند. اجداد وی در قرن سوم هجری به هرات رفته و تا نیمه دوم قرن نهم هجری آنجا ساکن بودند. سپس به دهلی رفته و در این سرزمین ماندگار شدند [2] . این خاندان از قدیم دیندار، زاهد، مبلغ دین، صوفیمنش و علمدوست بودهاند [3] و مودودی در این سلسله یکی از نخبگان و برگزیدگان به شمار میرود. از همین رو، بسیار زود وارد دنیای علم، تحقیق، دعوت و مبارزات سیاسی اجتماعی گردید.
فعالیتهای فرهنگی، علمیو سیاسی
مودودی ابتدا به خبرنویسی و روزنامه نگاری پرداخت که به ورود وی به دنیای سیاست و مبارزه منجرشد و عضویت در «انجمن اعانت زندانیان اسلام» و «تحریک خلافت» از نخستین اقدامات سیاسی وی به شمار میرود [4] . پس از آن به تحقیق و تألیف کتاب روی آورد و تا پایان عمر مقالات و کتب بسیاری نگاشته و منتشرکرد. نخستین اثر وی، ترجمه کتاب «المرأة الجدیدة» قاسم امین مصری است که قبل از هفده سالگی آن را از عربی به اردو ترجمه نمود [5] . چنانکه نخستین کتاب تصنیفی خود به نام «جهاد در اسلام» را در 24 سالگی چاپ و منتشر نمود [6] که روحیات انقلابی و عِرق دینی او را منعکس میسازد.
ماهنامه «ترجمان القرآن» را که در 1933م با هدف دعوت مسلمانان به قرآن و دستیابی به عزت و سربلندی آنان تأسیس نموده [7] و تا پایان عمر همچنان فعال بود [8] ، مرکز اصلی بیان اندیشهها، افکار و برنامههای خویش قرارداد و در آن به تبلیغ اسلام، برتری این دین بر سایر ادیان و مکاتب و پاسخ به شبهات و پرسشهای مسلمانان پرداخت. به دعوت علامه اقبال لاهوری از «حیدرآباد» به «لاهور» رفت [9] و آنجا را مرکز فعالیتهای علمی، سیاسی و اجتماعی خویش قرارداد.
آثار قلمیمودودی در موضوعات گوناگون و در دفاع از ارزشهای اسلامیو در پاسخ به نیازهای زمان به نگارش درآمده است. سید اسعد گیلانی حداقل 65 اثر ایشان را نام میبرد [10] که همگی در موضوعات اسلامی نوشته شده و بسیاری از آنها به زبانهای معتبر جهان مانند: انگلیسی، عربی، فارسی، فرانسوی، ترکی، بنگالی و... ترجمه شده اس ت [11] .
با تأسیس حزب سیاسی «جماعت اسلامی» مودودی به عنوان امیر آن برگزیده شد [12] و به مدت سی ویک سال این سمت را برعهده داشت. در سال 1972م با خواست خود از آن کنارهگیری نموده جایش را به «میان طفیل محمد» داد [13] .
مودودی برای برپایی حکومت اسلامیدر پاکستان فعالیت بسیار نمود و در این راستا چهار بار زندانی گردید و تا مرز اعدام پیش رفت و یکبار حزب جماعت اسلامیوی غیرقانونی اعلام گردید. با همه اینها از اهدافش دست برنداشت و به کوشش خویش برای اسلامیسازی دولت پاکستان و قانون اساسی آن کشور ادامه داد. سرانجام پس از عمری تلاش، مبارزه و جهاد در راه دین و حاکمیت اسلام، در 22 سپتامبر 1979م بر اثر بیماری از دنیا رفت و در صحن خانهاش در لاهور به خاک سپرده شد [14] .
تعریف جمهوری اسلامی
مودودی در آثار خود حکومت اسلامیرا به «جمهوری اسلامی» تعبیر میکند. جمهوری اسلامیدر اندیشه وی، نظام سیاسی است که بر دو رکن خدا و مردم بنیاد یافته و هدف آن برپایی جامعه توحیدی، اجرای احکام الهی و رشد و تعالی جامعه است که با اجرای احکام خدا و رضایت مردم مؤمن به وجود میآید. مودودی از این نظام سیاسی، با عناوین «جمهوری الهی [15] »، «جمهوری دموکراتیک» و «جمهوری تئوکراسی [16] » یاد میکند که با توجه به ارکان آن، مناسبترین تعبیر همان «جمهوری اسلامی» است. این دیدگاه هم با اندیشهها و نظرات سنتی علمای مسلمان متفاوت است، هم با نظام دموکراتیک غربی. اغلب اندیشهوران سنتی مسلمان نظام اسلامیرا فاقد عنصر دموکراتیک و اصل رضایت مردم میدانند و به آن باور ندارند و در جانب مقابل، در نظامهای غربی خدا و دین نقش و جایگاهی ندارند، بلکه مردم بر مبنای رأی عقلا آنچه را بپسندند، به وجود میآورند.
مودودی با آنکه رأی و رضایت مردم را اصل اساسی در نظام اسلامیمیداند، ولی معتقد است تنها مسلمانان از این حق برخوردارند و در چارچوب دین و حاکمیت الله(ج) آزادند حکومتی را بنیان نهند. آنان فراتر از دین و چارچوب کلی حکومت خداوند هیچگونه اختیار و آزادی عمل ندارند [17] . فلسفه این نظر در اندیشه مودودی به خوبی تبیین شده است. وی حکومت را حق خداوند میداند و حکومت انسانها را در امتداد حکومت الله و به نیابت از آن حضرت با عنوان «خلافت الهی» تفسیر میکند. در چنین فضایی بدیهی است که حکومت انسانها باید در چارچوب و اصول کلی حکومت خداوند قراربگیرد تا سنخیت یابد. از این رو تنها مؤمنان و باورمندان به خدا و توحید که آیین الهی را پذیرفتهاند، از چنین حقی برخوردارند و باید حکومت بر پایه رضایت و رأی آنان شکل بگیرد. آنانی که خداوند را نپذیرفته و به آن باور ندارند نمیتوانند به نیابت از آن ذات کبریایی حکومت تشکیل دهند و بر مردم سلطه پیداکنند.
مبانی جمهوری اسلامی
در اندیشه مودودی مبانی جمهوری اسلامیعبارتند از: عقل، خدا و مردم. انسان موجود اجتماعی است و در زندگی اجتماعی به نظم و امنیت نیازمند است. حکومت مقتدر و با صلاحیت لازم است تا این مأمول برآورده شود و بجز سوسیالیستها در مرحله خاص نظام طبقاتی و طرفداران مکتب آنارشیسم، همگی بر ضرورت آن حکم کردهاند [18] . مودودی در این استدلال تنها نیست، بلکه دیگر اندیشمندان مسلمان نیز با استفاده از دلیل عقلی بر ضرورت برپایی حکومت استدلال نموده و برقراری آن را یک پدیده لازم در زندگی معرفی نمودهاند [19] . چنانکه امیرمؤمنان علی علیه السلام، در سخنانی پیرامون ضرورت حکومت و در رد شعار خوارج مبنی بر نفی آن، به همین نکته اشاره فرموده است [20] .
اما علاوه بر آن، که گاه ممکن است با حکومت غیردینی نیز تحقق یابد، اجرای احکام الهی، رشد و تعالی جامعه بر مبنای شریعت نبوی و ارتقای آن تا رسیدن به جامعه نخبه و الگو [21] ، دفاع از اسلام و تبلیغ آن در جهان دلیل دیگر برای ضرورت برپایی حکومت اسلامیاست [22] . دیدگاه مودودی در این باب روشن است؛ حکومت حق ذاتی خداوند است که آن را به انسانها واگذار نموده تا حاکمیت خداوند را در زمین تحقق ببخشند. حاکمیت خداوند زمانی محقق خواهد شد که احکام الهی و شریعت نبوی به اجرادرآید و جامعه براساس رهنمودها و هدایات الهی، که در کلام وحی و ارشادات پیامبر اسلام تجلی یافته، به سوی کمال و رشد معنوی سیر داده شود [23] و در این راستا جهاد در راه برپایی و استقرار نظام اسلامییک امر پسندیده و مطلوب است [24] .
مودودی در کنار آن دو، مبنای سوم را مطرح کرده است که در دیدگاهها و نظرات بسیاری از اندیشمندان و نظریهپردازان مسلمان دیده نمیشود و آن مبنای مردمیبودن نظام سیاسی است. مودودی معتقد است خداوند حق حاکمیت خود را به انسانها واگذار نموده است و آیات 55 نور و 30 بقره بر آن دلالت دارد. بر این اساس، انسانها خلیفه خداوند در برپایی حکومت و نظام سیاسی هستند و تمام انسانهای مؤمن از حق حاکمیت سیاسی برخوردارند و میتوانند در این امر دخالت نمایند. قید ایمان به الله(ج) را مودودی در مورد انسانها از آن رو اضافه نموده تا سنخیت میان حکومت الله و حکومت انسانها پدیدآید. کسی که نه به خدا باور دارد و نه به توحید و صفات ایشان، چگونه میتواند خلیفه خداوند در برپایی حکومت باشد؟! از این رو، ایشان برای غیر مؤمنین (کفار)، مشرکین و...حق حاکمیت سیاسی را نمیپذیرد و با صراحت اعلام میدارد آنها حق حکومت ندارند و حا کمیت آنها نه تنها برخالف قانون الله و شریعت الهی است، بلکه برپایی دولت توسط آنان، باعث فساد در روی زمین و ایجاد فتنه میشود. از این رو، اگر هدایت نیافتند، حق حیات ندارند و باید از روی زمین برداشته شوند. اینکه آنان همچنان زندهاند و خداوند اجازه داده که زندگی کنند، در حقیقت «عنایت بزرگ» از جانب خدای متعال برای آنان است [25] .
اصول و بنیانهای جمهوری اسلامی
مقصود از اصول و بنیانها، آرمانها، موضوعات و مسایل اساسی است که در حکومت اسلامیبه آن اهتمام ویژه صورت میگیرد و هدف دولت اسلامیتحقق آنها است و دولت بر محور آنها حرکتش را تنظیم مینماید. توحید، عدالت، اجرای احکام الهی، رشد و تعالی معنوی جامعه، احترام به حقوق و آزادیهای مشروع، نفی هرگونه عصبیت بر مبنای نژاد، زبان، رنگ، جغرافیا و مانند آن از اصول و بنیانهای جمهوری اسلامیمودودی است.
توحید
اصلیترین بنیان حکومت اسلامیدر اندیشه مودودی را «خدا» و «توحید» تشکیل میدهد. ایشان معتقد است تنها حاکم حقیقی و قانونگذار واقعی در جهان خداوند یکتا و یگانه است که خالق آسمانها و زمین و تمام موجودات میباشد و انباز ندارد، بر هر کاری توانا است، از قدیم بوده و همیشه خواهد بود. حکومت و سلطنت بر تمام موجودات، از جمله انسانها، حق ذاتی و طبیعی ایشان است؛ زیرا خداوند خالق، مالک و مدیر انسانها است.
مودودی معتقد است در حکومت اسلامی، این عنصر به صورت برجسته در نظر و عمل باید ظهور و نمود داشته باشد. به این معنی که حاکمان مسلمان از چنین باور و ایمانی برخوردار باشند، اصول، بنیانها و قوانین دولت اسلامیرا مطابق با همین عقیده عیارسازند و قوانین، اصول و ضوابط حکومت از خداوند اخذگردد. مودودی در آثارش مکرر به این موضوع پرداخته و به روشنی نشان میدهد که عنصر اساسی در اندیشه وی در بحث حکومت اسلامیرا همین امر تشکیل میدهد [26] .
آثار باور به توحید در حکومت اسلامی
مهمترین اثر باور به خدای جاودان، یکتا و یگانه، دریافت حکومت و قانون از آن منشأ بی مانند، برپایی نظام سیاسی الهی و نفی هرگونه تبعیضهای نژادی، زبانی، جغرافیایی، طبقاتی، رنگ و لباس و مانند آن است. تنها ملاک تفکیک میان افراد، ایمان به الله و اطاعت از ایشان و عدم ایمان و اطاعت میباشد. مؤمنین از هر طبقه، نژاد، سرزمین و ملتی باشند، جانشینان خداوند و صاحبان حکومتاند که بر مبنای قوانین الهی و فرامین پروردگار نظام سیاسیشان را تشکیل میدهند؛ زعمای سیاسی و مدیران را برمیگزینند و در حکومت براساس احکام خداوندی دخل و تصرف مینمایند. غیرمؤمنان، حق تشکیل حکومت و انتخاب زعیم و مدیر را ندارند و اگر دولتی تشکیل دهند «غصب» و «ظلم» بوده و حکومتشان باطل است و دارای پیامدهای منفی «فساد» و «فتنه» که باید برچیده شود [27] .
در اندیشه مودودی، تشکیل حکومت بر مبنای «توحید»، نظامیاست برابر و فاقد هرگونه طبقه اجتماعی. در نظام سیاسی هیچ کس از دیگری حق بیشتر ندارد و پس از احراز مسئولیت در دولت اسلامی، مسئول است نه مطلق العنان و نه دایم الحضور در دولت؛ بلکه قانون الهی چارچوب عمل و رفتار وی را معین میکند و رضایت و عدم رضایت مردم میزان حضور وی را در دولت مشخص مینماید. مردم هر زمان که از وی ناراضی گردند، بر مبنای داشتن حق انتخاب زمامدار اصلح و شایسته، دیگری را جایگزین خواهندکرد.
عدالت
برپایی عدالت از ارکان دولت اسلامیدر اندیشه مودودی است و این اندیشه ریشه در قرآن و سنت دارد وی با استناد به آیه 25 حدید و نیز 90 نحل، اقامه «قسط» و «عدل» را از اهداف اصلی دولت اسلامیبه شمار میآورد [28] و معتقد است عدالت را باید در اسلام جستجو کرد، نه در ادیان و مکاتب دیگر. اینکه میگویند: «در اسلام نیز عدالت وجود دارد»، اشتباه بزرگی هست؛ زیرا عدالت اجتماعی به معنی واقعی آن تنها در اسلام است و بس. اسلام دین حقی است که آفریننده عالم هستی آن را برای هدایت انسان فرستاده و با آگاهی از همه امور و معیارهای عدالت، تحقق آن را در برپایی اسلام میداند. وی باورمند است تحقق عدالت «شاه بیت» قصیده اهداف آیین محمدی(ص) را تشکیل میدهد [29] .
عدالت، همانگونه که بیشتر اندیشمندان مسلمان تفسیر و معنی کردهاند، به معنی اعطای حق هرکس به او است که لزوماً به معنی برابری و تساوی کامل نخواهد بود. گاه به معنی برابری و یکسانی است، مانند حقوق شهروندی؛ اما گاه به معنی رعایت تناسب و توازن است که به معنی پرداخت حق هرکس متناسب با فعالیت، تخصص، جایگاه و استحقاق وی میباشد، مانند پرداخت حقوق متفاوت به افراد کوچک و بزرگ، متخصص و کارگر ساده یا برخورد متفاوت با فرزندان و والدینشان [30] .
اجرای احکام
حکومت اسلامیبرای اجرای احکام اسلامیاست. مودودی بر مبنای آیه 41 سوره حج ویژگی مؤمنانی که خدا را یاری میکنند اقامه نماز، پرداخت زکات، اجرای امر به معروف و نهی از منکر میداند که در این راه از هیچ کس جز خدا نمیترسند [31] . وی در ذیل آیه دعائیه 80 إسراء، تأکید میکند که استقرار حکومت برای اجرای احکام الهی و جلوگیری از فساد و فحشا و انحراف ضروری مینماید؛ زیرا دین اسلام صرفاً با وعظ و ارشاد به سامان نمیرسد، بلکه قوه مجریه قدرتمند لازم است [32] . به همین دلیل، وقتی حضرت یوسف(ع) شرایط برایش مهیاگردید، از فرصت استفاده نمود و حکومت را در دست گرفت؛ زیرا میدانست که بدون پشتوانه قدرت سیاسی امکان تحقق احکام الهی و جلوگیری از فساد و فحشا میسر نیست [33] . ضرورت امر به معروف و نهی از منکر نیز در راستای اجرای احکام الهی و تحقق آن معنی میدهد. هدف اجرای احکام الهی در نظر مودودی چندان اهمیت دارد که وی دیگر اهداف، مانند: تأمین امنیت، دفاع از سرزمینهای اسلامیو ارتقای سطح معیشت و زندگی مردم را در رتبه بعد از آن قرارداده و جزو اهداف اصلی دولت اسلامیبه شمار نمیآورد. ایشان همین نکته را وجه تمایز دولت اسلامیبا دولتهای غیر مسلمان میداند؛ زیرا در دولت اسلامی، ارتقای حسنات و امور معنوی هدف اصلی است [34] .
امروزه همین باور و ذهنیت سبب میگردد تا رهبران افراطی، که به دنبال برپایی نظام اسلامیهستند، در فکر محاسبه هزینههای مبارزاتشان و بارهای سنگینی که بر جامعه و مردم تحمیل میشود، نباشند و ناامنی، از بینرفتن انسانها، نابودی بنیانهای اقتصادی، آوارگی و از همپاشیدن جوامع در مفکوره مبارزاتی آنان هیچ خلجانی ایجاد نکند.
رشد و تعالی معنوی جامعه
عنوان فوق به معنای پیراستن رذایل اخلاقی از افراد و آراستن به مکارم اخلاقی، ملکات نفسانی و صفات برجسته انسانی است. مودودی، با استناد به آیه 143 بقره، معتقد است مسلمانان «امت برگزیدهاند» که خداوند آنان را به دلیل راهنمایی و هدایت توسط بزرگترین پیامبر الهی، حضرت محمد مصطفی(ص)، به چنین مقامیرسانده و «حجت» برای دیگر امتها قرارداده است. دلیل این امر، علاوه بر هدایت این امت توسط رسول خاتم(ص)، تغییر قبله از بیت المقدس به سمت کعبه است. تغییر قبله در نظر مودودی، صرفاً یک تحول ساده نیست، بلکه به معنی عزل بنی اسرائیل از مقام امامت دیگر ملل دنیا است [35] . قبلاً این جایگاه به آنان داده شده بود، اما آنان به دلیل عدم لیاقت و شایستگی، از دست دادند و مسلمانان جایگاهشان را در اختیارگرفتند؛ زیرا هم اکنون این امت از نظر اخلاق و رفتار برترین جمعیت جهان میباشد. مودودی در ذیل آیه 110 آل عمران مینویسد [36] .
مودودی با چنین دیدگاهی، کسب فضایل اخلاقی، تربیت نفوس افراد و آراستن به زیور فضایل اخلاقی و انسانی را مسئولیت عظیم و بزرگی میداند که مسلمانان باید به آن خود را بیارایند؛ زیرا در چنین صورت است که «امت وسط» و «برگزیده» خواهند بود و شایسته الگوگیری و پیروی و در نتیجه حجت الهی در روز بازپسین. همانگونه که حضرت محمد(ص) حجت الهی برای مسلمانان است و خدای متعال در روز قیامت با همین حجت بر مسلمانان استدلال خواهدکرد [37] .
با رشد و تعالی معنوی افراد، رذایل اخلاقی از میان رفته، مکارم اخلاق حاکم گردیده و جامعهی سالم، پاکیزه و بالنده پدید خواهد آمد. عصبیتهای جاهلی نژادی، قومی، زبانی، جغرافیایی، طبقاتی، رنگ، لباس و مانند آن برچیده شده و انسانها با هم در الفت و انس برادروار زندگی خواهندکرد که تنها ملاک برتری و تمایز در میانشان خیرخواهی، سبقت در دین و تقوای الهی خواهد بود؛ آنگونه که قرآن کریم [38] و پیامبر خدا [39] به آن اشاره فرموده است. آزادیهای افراد در چارچوب قانون الهی تأمین گردیده و اصول اساسی مانند: برابری، شخصی بودن جرم و مانند آن حاکم میگردد.
مشورت و شورا
حکومت اسلامیصدر اسلام در مدینه، میراثدار هیچ نظام سیاسی در شبه جزیره عربستان نبود تا روشن میگردید با آن چگونه تعامل مینماید. پیامبر خدا(ص) بر مبنای اصول اسلام حکومتی را از نو بنیادکرد که مشورت و مشارکت در آن چشمگیر بود. این امر به باورهای اسلامی، مبنی بر مشارکت مردم و استفاده از نظرات آنان، که در قرآن منعکس گردیده و نیز سنت و سیره پیامبر خدا(ص)، فرهنگ مردمان شبه جزیره عربستان و کوچک بودن جامعه مسلمانان، ارتباط پیدامیکرد. مودودی با توجه به نظر قرآن [40] و سنت پیامبر خدا(ص) بر این باور است که شورا و مشورت در نظام اسلامیاصل مهم و اساسی است؛ زیرا وقتی تمام مؤمنین حق مشارکت در نظام سیاسی را دارند و حکومت باید بر مبنای خواست و اراده آنان شکل بگیرد، مردم حق دارند در امور حکومت مداخله نموده و در خیرخواهی، نصیحت و مساعدت دولت، نظردهند. علاوه بر آن، وی معتقد است ترک مشورت در اداره امور جامعه و اتکا بر نظر شخصی، ستم بر دیگران به شمار میرود که با استبداد رأی، حق اظهار نظر و فکر را از دیگران سلب مینماید. ترک مشورت و اتکا بر نظرات شخصی به معنای خود بزرگبینی، حقیر و کوچک دانستن دیگران و نوعی تکبر و غرور است که در اسلام و اخلاق اسلامینفی شده است. اصولاً امور جمعی و اجتماعی یک مسئولیت عظیم و بزرگی است که باید از طریق مشورت و اشتراک نظر دیگران به سامان برسد تا خطا و اشتباه آن به حداقل رسیده، یا کاملاً برطرف گردد [41] .
بر همین مبنا، مودودی، جایگاه شورا را فراتر از مشورت صرف با رهبر میداند که وی پس از مشاوره با صاحب نظران، هر چه خود صلاح دانست، تصمیم گرفته و اقدام نماید؛ بلکه زعیم امت موظف است براساس مصوبه شورا (چه با اتفاق آرا به تصویب رسیده باشد، یا اکثریت آرا) عملکند و حق تخطی از آن را ندارد [42] . همین امر است که مودودی را وادار میکند شرایط مهمیرا برای نمایندگان مجلس شورا تعیین نموده [43] و زنان را از عضویت در آن منع کند [44] .
جلوههای شورا و مشارکت مردم در امور سیاسی، که به عنوان یک اصل اساسی در نظام سیاسی اسلام مطرح است، میتواند متعدد و متنوع باشد. مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و روستا، انتخاب شهردار، خبرگان رهبری، احزاب و جریانهای سیاسی خاص و مانند آن جلوههایی از مشارکت مردم در امور سیاسی و مشورت با دولت خواهد بود. البته در نظام سیاسی دوران مودودی در شبه قاره هند، تنها پارلمان و احزاب رواج داشت که مودودی اولی را پذیرفته و نمونهی از حق مشارکت مردم در امور سیاسی میدانست، اما فعالیت احزاب را جلوهی واقعی از مشارکت مردم در امور سیاسی دولت نمیدانست.
ساختار جمهوری اسلامی
مودودی ساختار جدید در نظام اسلامی، که به تفکیک قوای سهگانه منجرشده و قوه مجریه، مقننه و قضائیه پدیدآمده است، را پذیرفته و حجیت و اعتبار آن را به منابع دینی و سیره خلفای راشدین مستند میسازد. وی معتقد است زعیم و امام به عنوان رئیس دولت اسلامیمسئول اصلی در نظام اسلامیاست که وظیفه نظارت بر دیگر قوا را برعهده دارد.
به باور مودودی، در صدر اسلام و پس از پیامبر(ص) هرچند تمام نهادهای حکومتی زیر نظر خلیفه اداره میشد، اما نهادهای سهگانه، به ویژه دو نهاد اجرایی و قضایی، مستقل بودند. مقامهای حکومتی عبارت بودند از: خلیفه، امیر(والی)، قاضی، امامت جمعه و جماعت و اعضای شورا (اهل حل و عقد). در مرکز حکومت (مدینه) هر چهار منصب در اختیار خلیفه بود، اما در اصل نهادها، به ویژه دو نهاد اجرائیه و قضائیه، از هم مجزا بودند [45] . در ولایات امیر، قاضی و امام جماعت و جمعه اغلب جدا بودند. قوه قضائیه هرچند در اختیار خلیفه بود، اما مستقل عمل میکرد و استقلال آن در حدی بود که همه، حتی خلیفه و امیر در برابر آن تسلیم بودند. دلیل اصلی استقلال قوه قضائیه، در حقیقت ایمان مردم بود. به این معنی که همه، حتی امرا و زعما، خود را تابع حکم قاضی میدانستند و در برابر آن تسلیم بودند. قاضی نیز به دلیل ایمان قوی به برپایی عدالت و اجرای احکام الهی، در صدور و اعمال حکم قاطعانه عمل میکرد [46] . به نظر میرسد در میان نهادهای اصلی صدر اسلام، دستگاه قضا بیش از دیگر نهادها مستقل بوده و عملکرد شفاف و روشن داشته است [47] .
مودودی بر این باور است که امروزه به منظور صیانت رفتار مسئولین از انحراف، استبداد و اشتباه، میتوان اختیارات مسئولین دولت اسلامیرا محدودکرده و برای آنان شرایط بیشتری وضع نمود و بر اصل تفکیک قوا اصرار ورزید؛ زیرا شرایط و زمان تغییرکرده، نه زعمایی مانند زعمای صدر اسلام، در قوت ایمان، وجود دارد و نه شرایط بسان آن زمان، ساده و آسان است [48] .
وظایف اصلی قوای سهگانه
وظیفه اصلی قوای سهگانه در دولت اسلامی، اجرای شریعت، تطبیق قوانین اسلامی، بسیج نیروها و امکانات برای پیشبرد امور و هدایت جامعه به سوی کمال و ترقی معنوی، صیانت از حقوق ملت و ترسیم خطوط کلی نظام اسلامیدر چارچوب دین اسلام میباشد. تنها در چنین فضایی است که اطاعت از دولت اسلامیلازم و یک وجیبه دینی برای مردم قلمداد میگردد؛ زیرا به فرموده پ